پادکست تاریخچه آموزش موسیقی به کودکان – بخش ششم
تاریخچه آموزش موسیقی به کودکان
بخش ششم
ادگار ویلمز و مارتینو
ادگار ویلمز نیز مانند ” دالکروز″ از اهالی سوئیس بود و معتقد بود آموزش موسیقی از “رحم” مادر شکل میگرد و اولین آوازهایی که کودک فرا میگیرد، در بطن مادر است، بنابراین ما از محدوده کودک هم خارج شده به زمان قبل از تولد میرویم؛ و بهترین شرایط اجتماعی،شرایطی است که خانواده به وجود می آورد. در سیستم ویلمز با دو عامل کودک و خانواده روبرو هستیم. بنابه اعتقاد ویلمز هیچگونه فعالیت جدی آموزشی موسیقی را تا قبل از شش سالگی نباید به کودک آموخت ولی کودک تا شش سالگی باید موسیقیدان بشود. البته نه به معنای توانایی اجرای یک ساز، بلکه از نظر شناخت موسیقی و درک بنیانهای اساسی آن. ویلمز بنیانهای اساسی موسیقی را شامل، سه مقوله (ریتم، ملودی و هارمونی) میداند و معتقد است برای یافتن سه مقوله باید در طبیعت و اجتماع آنها را جستجو کرد و آنچه را که در طبیعت و زندگی اجتماعی وجود دارد. استخراج کرده به کودک عرضه شود. در این روش هیچگونه ساز مخصوص کودکان وجود ندارد. مگر اینکه کودک خودش آنرا کشف کند. در عین حال تمام سازهای موجود باید در اختیار کودک قرار در عین حال تمام سازهای موجود باید در اختیار کودک قرار گیرند، تا خودش آنچه را که با روحیاتش سازگار است انتخاب کند. ما در روش ویلمز به یک معلم بسیار ورزیده و یک روش کار آزموده و یک خانواده توانا نیازمندیم؛ و به طور کلی بوجود آوردن یک سیستم آموزشی جدی تنها با داشتن معلمهای خوب هم، به یک رهنمون جمعی و مفید نخواهد رسید.
برای رسیدن به بنیانهای صحیح آموزش موسیقی به یک مجموعه بیش از ده نفر نیازمندیم. به همین منظور ویلمز آموزش خود را در مهد کودکها، متمرکز میکند. آموزشهایی که از شش سالگی در مدارس شروع میشود، برای ویلمز تمام شده است. در مقایسه روشهای گذشته با روش ویلمز، به این نتیجه میرسیم که روش مونته سوری درمان میکند، سوزوکی موسیقیدان بار می آورد، ارف روشهای مختص استفاده می کند، ولی در روش ویلمز محدودیتی وجود ندارد، مگر اینکه خود کودک آنرا بوجود آورد.
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید