آموزش پیانو – جلسه دوم
آشنایی با کلاویه های پیانو
اگر به ردیف کلاویه های پیانو دقت کنیم ، میبینیم که از دو گروه دو تایی ها و سه تایی ها تشکیل شدهاند. یعنی کلاویه های سفید و کلاویه های سیاه .
کلاویه های سیاه ، یک گروه دوتایی دارند و یک گروه سه تائی ، که این روند ، مدام داره تکرار میشود. هر چقدر به سمت راست میرویم صداها زیرتر و هر چقدر به سمت چپ میرویم ، صدا بم تر میشوند . یک روشی که توصیه میشود برای شناسائی کلاویه ها و در واقع اسم نت ها روی کلاویه پیانو ، استفاده از همین الگوی دوتائی و سه تائیِ همین کلاویه های سیاه است . اگر به کلاویه های سفیدی که پائین این گروه دوتائی قرار دارند ، توجه کنید ، سه کلاویه سفید وجود دارد . اینها نتهای دو ، ر ، می ، هستند که در اکتاوهای مختلف تکرار میشوند . پائین گروه سه تایی ، چهار کلاویهی سفید قرار دارد فا ، سل ، لا ، سی که در اکتاوهای مختلف تکرار می شوند . به سمت راست ، صداها زیر تر و به سمت چپ ، صداها بم تر میشوند.ساز پیانو اصولاً از حامل مضاعف ، استفاده می کند . حامل مضاعف یعنی این که ما اینکه ما ، دو تا پنج خط حامل را همزمان استفاده میکنیم که میتونه هر کدوم از اینها کلیدهای یکسان (( مثلاً هر دو در کلید سل یا هر دو در کلید فا باشه )) یا میتونه متغیر باشه .
استخوانبندی دست
اصولاً برای نواختن ، از سه قسمت اصلی دست استفاده می کنیم .
مچ که از هشت استخوان تشکیل شده ، بخش کف دست که از پنج استخوان تشکیل شده و مفاصل سر انگشتان که بخش مهمی را برای نوازندگی تشکیل میدهد .
در مقاطع دیگر ممکن است از ساعد و یا بازو هم استفاده کنیم . به عنوان مثال برای برای اجرای یک آکورد فورته سیمو ، قدرت مچ دست یا روی دست خیلی کمتر از بازو هست . اما در مرحله مقدماتی که باهاش فعلاً سر و کار داریم از مچ ، مفصل یا استخوان های کف دست و سر انگشتان هستند .شکل صحیح قرار گرفتن دست روی کلاویه پیانو تاثیر بسیار زیادی بر درست نواختن از نظر تکنیک و سونوریته و موزیکالیته نوازنده دارد . گاها میبینیم که بسیاری از نوازندگان ، نمیتوانند یک پاساژ را ، درست ، تمیز و با سرعت خواسته شده اجرا کنند . که برمیگرده به استفاده ناصحیح از قسمت لازم دستشان . برای قرار گرفتن دست روی کلاویهی پیانو ، میتونیم یک توپ فرضی را کف دست ، احساس کنیم و بعد برش گردونیم . تو این حالت ، تمامی موارد لازم حفظ میشود یعنی مچ دست زاویه منفی یا به سمت بالا ندارد . انگشتان در قسمت درستشون Touch میشوند (( یعنی مرز بین سر انگشت و ناخن ها )) و انگشتان از مفصل لازمشون ، انرژی میگیرند . باید مراقب بود که دو بند آخر انگشت ، هنگام نواختن، هیچ موقع خم نشوند . این مثل دویدن یک دونده روی نوک پنجهاش میباشد که نمیتواند یک پاساژ تمیز را اجرا کند .
مسئلهی بعدی ، استفاده از مفصلِ متاکارپل یا مفصلِ انگشتان هست. در واقع ، انرژی که لازم است برای پایین بردن کلاویه ها در این مقطع از آموزش ، این قسمت دست ما است . از مچ ، فعلاً باید انرژی داد . همچنین از ساعد فعلا نباید انرژی داد . شاید جلوتر برای اجرای یک پاساژ یا اجرای یک آکوردِ خیلی قوی لازم باشد که انرژی از ساعد یا حتی بازو گرفته شود و به دلیل اینکه اینها ماهیچههای بلندتر و قوی تر هستند و توانایی اجرای فورته و یا فورته سیمو را بیشتر از مچ یا مفصل انگشتان دارند .
بعد از اینکه کلاویه پیانو را در واقع ، نت ها رو به این شکل کلاویه سفید و سیاه آشنا شدیم ، الان موقعی هست که میتوانیم درگیر کلیدهای سل و فا بشویم . بهترین مبنا برای این ماجرا می تواند دوی میانه باشد .
اصولا کلید فا میتواند از دوی میانه به سمت چپ یا باس برود و کلید سل ، می تواند از نت دو میانی به سمت راست یا صداهای زیر تر برود.اجرای نت های کلید سل از نت دو به سمت بالا (( سمت راست ))نتها به ترتیب (( دو ر می فا سل لا سی )) موقعی که از یک نت شروع میکنیم و به همان نت بعد از هشت نت ، بالاتر یا به سمت پایین می رسیم ، (( اکتاو )) به وجود میآید .در بسیاری از پارتیتورها و نتها میبینیم که یک اعدادی زیر نت ها نوشته شده اند ، که اینها در واقع به شمارهانگشتان ما اشاره دارند . برای نواختن پیانو انگشت شست ، در هر دو دست ، (( انگشت یک )) در نظر گرفته میشود. در واقع بسیاری از نت ها به شما آدرس میدهند که مثلا انگشت شماره یک ، در دست راست روی چه نتی باشد . مثل الگوسازی قرار گرفتن گام دو ماژور .
مفهوم لگاتو ، نان لگاتو و استکاتو
اگر آرپژ دو ماژور را در نظر بگیریم ، می توانیم با سه لحن مختلف اجرا کنیم . فرض کنیم که متصل اجراش کنم . دقیقا مثل این میمونه که یک خواننده ، یک نفس یک آرپژ را اجرا میکند و یا یک بخش آوازی را اجرا می کند . فرض کنیم که این اتفاق میخواهد، کلمه به کلمه انجام شود . یعنی خواننده به جای این که یک نفس برای کل این آرپژ بگیرد ، بابت هر کدام از صداها ، یک نفسِ مجزا میگیرد . شکل اول (( لگاتو یا متصل )) است و شکل دوم (( نان لگاتو یا منفصل )) شکل سومی هم وجود دارد که (( استکاتو یا مقطع )) نام دارد . تفاوت مقطع با نان لگاتو در ارزش زمانیشون هست . در اجرای مقطع یا استکاتو ،نصف نت را اجرا میکنیم و نصف دیگر را سکوت میشود. اما در نان لگاتو، تمام ارزش زمانی نت ، حفظ میشود. در لگاتو هم ، همه ارزشهای میشه ولی ما اجرای متصل داریم . در این بخش ابتدا به نواختن صحیح نان لگاتوی نتها میپردازیم و اینکه دستها چگونه می توانند آزادانه ، با شکل و پوزیشن درستی حرکت کند .
دیدگاهتان را بنویسید