نگاهی به اتود انقلابی شوپن
Étude Op. 10, No. 12 in C minor اتود انقلابی
معروف به “اتود انقلابی” یا “اتود در بمباران ورشو“، یک اثر تکنوازی پیانو توسط فردریک شوپن است که در حدود سال 1831 نوشته شده است، اتود خشن شوپن به عنوان «اتود انقلابی» معروف شده است. بر اساس افسانه های غیرمستند، آهنگساز آن را در سپتامبر 1831 نوشت، زمانی که خبر سرکوب قیام لهستان و تصرف ورشو توسط ارتش روسیه منتشر شد. با این حال، حتی فارغ از چنین جنبههای غیرموسیقی، اتود، با رعد و برق، دویدنهای غوطهور و فیگورهای چپگردش، در زمره تأثیرگذارترین و قدرتمندترین آثار شوپن قرار میگیرد.
اتود انقلابی جایگاه خود را به عنوان یکی از برجسته ترین و شناخته شده ترین ساخته های شوپن حفظ کرده است. این قطعه که با اولین آکورد دراماتیک شروع می شود تا پایانی پرشور، موجی از احساسات است. بلافاصله مشخص می شود که بیشتر مشکل فنی در دست چپ است، با دویدن های سریع و چرخش های مکرر. با این حال، حل این مشکل شاید راحتتر از بسیاری از اتودهای دیگر باشد، زیرا یافتن یک انگشت راحت نیمی از نبرد را با این قطعه برنده میشود. (اگر به هر حال، کسی بخواهد با این اتود به دنبال چالش بزرگ تری باشد، شاید بتواند کاری را انجام دهد که الکساندر دریشاک انجام داد – یاد بگیرد که دست چپ را در اکتاوها بنوازد، بدون اینکه هیچ سرعتی از دست بدهد!) مشکلات دیگر عبارتند از چند ریتم و ضربدر ریتم. که بیشتر و بیشتر برای انتقال حس درگیری و کشمکش در انتهای قطعه استفاده می شوند. پس از حل مشکل دانستن نت ها، ناگزیر باید به سراغ مسئله تفسیر رفت، که همیشه مهم است – اما به خصوص در چنین قطعه معروفی. در سنین جوانی، اولین معلم موسیقی شوپن به او یاد داد که به آثار هنرمندان قدیمی از جمله باخ، موتسارت و هایدن احترام بگذارد. شوپن نسبت به بیشتر آثار بتهوون بیزاری خاصی داشت، اما نمی توان تصور کرد که او با آن آشنایی نداشته باشد. بسیاری از طوفانی ترین ساخته های بتهوون، مانند سونات Pathétique او، به دو مینور نوشته شده اند. مطمئنا شوپن میدانست که دو مینور طوفانیترین تنالیته از همه آنها در بتهوون است، و – شاید ناخودآگاه – این را در اتود انقلابی بیان کرد. بنا بر گزارش ها، این قطعه پس از شنیدن شکست لهستان در شورش علیه روسیه منتشر شد. شوپن به دلیل وضعیت نامناسبش نتوانست شرکت کند و وقتی شنید که شورش شکست خورد، گریه کرد: «همه اینها باعث درد شدید من شد. چه کسی می توانست آن را پیش بینی کند!» در این دوره زمانی، او برخی از تاریک ترین و پرشورترین آثار خود را تولید کرد، مانند شرزو شماره 2 و این اتود.
در ابتدا، پس از به صدا درآمدن یک آکورد قوی، دست چپ بی وقفه اجرا می شود و ملودی در دست راست بیشتر توسعه می یابد. با توجه به بافت قطعه، می توان آکورد آغازین را به یک تیراندازی تشبیه کرد. سپس دست چپ پر سر و صدا و دست راست پرشور را می توان به عنوان قهرمانی که در یک نبرد در جنگ می جنگد تعبیر کرد. پس از یک مبارزه سخت، قطعه به همان اندازه که شروع شد به طرز دراماتیک و آشفته ای به پایان می رسد، با این حال در سی ماژور، ما را با یک حس ابهام مواجه می کند – مطمئن نیستیم که قهرمان ما پیروز شد یا از بین رفت، اما می دانیم که او شجاعانه با او جنگید. هم جسم و هم روح
برخلاف اتودهای دورههای قبلی، آثاری که برای تأکید و توسعه جنبههای خاصی از تکنیک موسیقی طراحی شدهاند، اتودهای رمانتیک آهنگسازانی مانند شوپن و لیست، قطعات کنسرت موسیقی کاملاً توسعهیافته هستند، در حالی که همچنان هدف توسعه تکنیک قویتر را ادامه میدهند. در 29 نوامبر 1830، کادت های لهستانی که از تجاوزات متعدد روسیه امپراتوری علیه قانون اساسی لهستان خسته شده بودند، سلاح های پادگان خود را دزدیدند و تا روز بعد نیروهای روسی را مجبور به عقب نشینی از شهر ورشو کردند. این رویداد جرقه قیام نوامبر را زد که نزدیک به یک سال به طول انجامید. فردریک شوپن تنها چند هفته قبل از شیوع بیماری ورشو را به قصد وین ترک کرده بود تا بعداً به ایتالیا برود. هنگامی که خبر قیام به شوپن در وین رسید، دوست و همسفر او، تایتوس وویچیچوفسکی، بازگشت تا در امر لهستان ثبت نام کند. این درگیری باعث نگرانی های زیادی برای شوپن شد، به ویژه امنیت خانواده اش در لهستان. در طول سفرش از وین به پاریس در سپتامبر 1831، خبر به او رسید که شورش سرکوب شده است. شوپن سیل شدیدی از احساسات را روانه کرد تا جایی که به فرانسوی ها لعنت فرستاد که به کمک لهستانی ها نیامدند و فکر می کردند که آیا خود خدا روس است یا خیر. این احساسات به زودی در اتود «انقلابی» یک خروجی موسیقایی پیدا کرد. در دوران مدرن، این آخرین قطعه موسیقی بود که قبل از حمله نازی ها به لهستان از رادیو آزاد لهستان شنیده شد.
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید